«بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی.» به نظرم این ضرب‌المثل الان دیگر خیلی کاربرد ندارد. حداقل برای اغلب ما که با بهترین و ایمن‌ترین وسایل تندرو سفر می‌کنیم.
کد خبر: ۱۱۰۵۵۵۵
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۰ 17 May 2023

 به گزارش تابناک، همشهری آنلاین نوشت: سفری راحت داریم و برای همین با هر درجه از پختگی و نپختگی هست به خانه برمی‌گردیم. البته در بعد چشیدن سردی و گرمی روزگار می‌گویم وگرنه هنوز هم سفر بهترین راه برای شناخت جهان و باز شدن دریچه‌های تازه به روح و افکار ماست. اما قدیم‌ها که سفر به آسانی الان نبود و اصلاً ‌کاری سخت و جانفرسا بود، رفتن به همین شهر مجاور هم با خودش کمال و پختگی داشت؛ مگر به همین آسانی بود طی کردن مسیر و تهیه آذوقه و آب و در امان ماندن از راهزن و گردنه بگیر. ممکن بود اصلاً هم به خانه برنگردی که پختگی و کمالت را به خانه بیاوری. برای همین‌ها بود که آدمیزاد از سفر برگشته حتی اگر به شاه‌عبدالعظیم(ع) رفته بود، کمی دنیادیده می‌شد.

عکس | بدرقه، رسم بی‌نظیر ایرانی‌ها!

برای همین‌ بود که اگر می‌خواستی سفرهای دور بروی مراسم بدرقه‌ای احساسی داشتی و کلی دعا و اشک و در آغوش کشیده شدن.  
امروز از آداب بدرقه تنها آینه و قرآنش برایمان مانده است، اما در تهران قدیم مردم علاوه بر آب و آیینه، هم عناصر دیگری برای بدرقه داشتند و هم آداب دیگری. ادوارد براون درباره رسم بدرقه در بین ایرانی‌ها نوشته است: «بدرقه هم یکی از رسوم ایرانیان است؛ وقتی مسافری از شهر خارج می‌شود یک یا چند تن از آشنایان او تا مسافتی با وی می‌روند و بعد خداحافظی می‌کنند. ایرانی‌ها یک رسم دیگر هم موسوم به استقبال دارند که قبل از ورود مسافر، تا مقداری از جاده را به پیشواز او می‌روند. ولی رسم استقبال، بیشتر جنبه تشریفاتی دارد. در صورتی که بدرقه، ناشی از محبت و صمیمیت است و ایرانی‌ها خود می‌گویند اگر کسی را بدرقه کردند، معلوم می‌شود که او را دوست دارند. وگرنه از همه استقبال می‌کنند. من نمی‌دانم منشأ این رسم کجاست. در سایر کشورها هم، نظیر آن را ندیده‌ام و ظاهراً مختص ایرانی‌ها می‌باشد.»

در هنگام سفر، زنان و کودکان به بدرقه مرد یا افراد دیگر خانواده می‌روند و برای او دعا می‌خوانند و آینه و قرآن را هم مادر، همسر یا خواهر به دست می‌گیرد که نشان از عاطفی بودن این مراسم است. البته جز اینها در سینی آرد و شیرینی و غلات و سبزه هم می‌گذاشتند. احتمالاً غلات و سبزی نشان از امید به‌ آبادانی و سبزی است. شیرینی هم، برای شیرین کردن تلخی‌هایی که در سفر پیش رو دارند. ادوارد براون در توصیفی از مراسم بدرقه نوشته: «یکی از نوکرها آیینه‌ای به دست داشت و دیگری ظرفی پر از شکرپنیر. اول به من گفتند که قرآن را ببوسم و بعد دست مرا به آب و آرد زدند و گفتند آن را به‌صورت نوکر سالخورده‌ای که آنجا ایستاده بود، بمالم. وقتی که رفتم، شنیدم ظرف آب را پشت سر من روی زمین ریختند.»

بدرقه، رسمی است برخاسته از محبت و عاطفه عمیق ایرانی‌ها و باورهای زیبایی که درباره زندگی داشتند و دارند؛ محبت، شیرینی، ‌آبادانی و خیر و برکت و سبزی. برای همین‌هاست که فقط ایرانی‌ها مسافت زیادی را با مسافر می‌آمدند و روی بام‌ها حرکت می‌کردند و چاووشی‌خوانی.  

---------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰ به تاریخ ۱۳۹۵/۶/۸

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار